نزار قبانی، شاعر بزرگ جهان عرب، است.
سه شنبه, ۱۱ اسفند ۱۳۹۴، ۰۵:۲۴ ب.ظ
هفدمین سال مرگ نزار قبانی، شاعر بزرگ جهان عرب، است.
قبانی دیپلمات، شاعر و ناشر سوری و متولد دمشق بود. او شاعری است که با شعرهای عاشقانهاش مشهور است و زن و عشق موضوع اصلی شعر قبانیاند. شعرهایش را خوانندگانی مانند ام کلثوم، عبد الحلیم حافظ و نجاة الصغیرة (مصر)، فیروز و ماجده الرومی (لبنان)، کاظم الساهر (عراق) خواندهاند. او در دنیای عرب از شهرتی بیهمتا برخوردار است. شعر او به اکثر زبانهای دنیا ترجمه شده است و خوانندگانی بیشمار دارد.
حمله به قبانی!
احمد پوری که آثاری را از این شاعر به فارسی ترجمه کرده است درباره او اظهار داشت: دقیقا درباه این که شعر نزار قبانی در کدام زمینههای ادب فارسی تأثیر گذاشته است نظری ندارم اما میتوانم بگویم قبانی به عنوان یک شاعر بزرگ عرب آشنایی با شعرهای او برای خوانندگان ما مغتنم است و البته شاعران ما توانستهاند از او الهام بگیرند.
او با بیان این که نگاه قبانی به زن نگاهی تابوشکن است گفت: در جامعه عرب با توجه به سنتهایی که داشتهاند نزار قبانی جزو پیشگامانی بوده که نگاهی خاص به زن داشته و حتی تنها شاعری بوده که بدون ترس توانست مسأله زن را مطرح کند و طبیعتا آنها را در قالب شعرهای عاشقانه گفته است. او معروف به بزرگترین عاشقانهسرای شعر عرب بوده است.
پوری تصریح کرد: البته شعرهای او در سرزمین خودش حساسیتهای زیادی را به وجود آورد. اولین کتابش که منتشر شد شیخ علی طنطاوی در سال ۱۹۴۰در مجله الرساله نوشته بود که «اخیرا در دمشق کتاب کوچکی منتشر شده که جلد قشنگ و ظریفی دارد و کاغذی زرورق دور آن پیچیدهاند؛ از آن کاغذهایی که در مجالس عروسی دور جعبههای شکلات میپیچند و بعد نوار قرمزی که زنان بدکاره بر کمر خود میبندند دور آن بسته شده. در این کتاب سخنانی به نام شعر چاپ شده است». این درست شروع حملهها به قبانی بود. به قبانی هم از طرف کسانی که بسیار سنتی بودند و هم از طرف چپها حمله شد.
مترجم «در بندر آبی چشمانت» سروده نزار قبانی گفت: شعر قبانی در کل شعری صادقانه و قوی بود که توانست راه خودش را برود و حتی منتقدان قبول کنند که او شاعری بزرگ است.
این مترجم ادبی ادامه داد: نزار قبانی یک کتاب به نام «حاشیه بر دفتر شکست» دارد که حاوی شعرهای سیاسی او است. این کتاب شعرهایی بسیار زیبا دارد. قبانی در نگاه سیاسی خودش شدیداً از سستی فرمانرواهای عرب که فقط به پول و نفتشان فکر میکنند انتقاد میکند و شدیداً به اسراییل حمله میکند و مسایل عرب را بیان میکند.
همچنین مترجم مجموعه شعر «صد نامه عاشقانه» نزار قبانی گفت: نزار قبانی را میتوان فروغ شعر عربی دانست. این دو شاعر به طور واقعی با شعر عرفانی و کلاسیک و ذهنیت حاکم بر شعر فاصلهگذاری کردند.
قبانی فروغ شعر عرب است
رضا عامری ادامه داد: فروغ مهمترین شاعری است که مقوله ابژکتیو در شعر فارسی را نمایندگی میکند و نزار قبانی این کار در شعر عربی انجام میدهد. نزار قبانی به طور مشخص شاعری است که با بصیرت امروزی با ابژهها تعامل و ارتباط مستقیم دارد. او شاعری است که ذهنیت خودش را بر محیط و اشیا دیکته میکند نه این که اشیا بر او تاثیر بگذارند.
این مترجم ادبی ادامه داد: شاعرانی که با جامعه مدنی و مدرن سروکار دارند همواره شعرشان در جامعه کهن ساختارشکنی میکند.
وی توضیح داد: نزار قبانی محصول ذهنیت مدرن است. جسارت او در برخورد با زن و بیرون آوردن او از آغوش خلفا و عشاق قرون گذشته مهمترین کاری است که نزار انجام میدهد. او زن عرفانی و آسمانی را به زمین میآورد و این مهمترین مشخصه شعر نزار قبانی است.
عامـری افزود: درباره این که که نزار قبانی زن را از آسمان به زمین آورده و او را از زیر دندان خلفا بیرون کشیده میتوان گفت نگاهی ابزاری است اما این نگاه همان نگاه مدرن به پدیدهها است. نگاه مدرن تصویری از وضعیت موجود شاعر است. ابژکتیو کردن جهان اطراف به نظرم مهمترین کار نزار است.
او ادامه داد: شعرهای سیاسی قبانی اهمیت آن چنانی ندارند. هر شاعری یک ویژگی دارد که آن ویژگی اهمیت آن شاعر را برجسته میکند. طبیعتا نزار قبانی نمیتواند به جای آدونیس و البیاتی بنشیند. اگر قرار است از شعر سیاسی حرف بزنیم میتوان از درویش و البیاتی نام برد. اهمیت نزار در شعر عاشقانه است. بهتر است او را از لحاظ سیاسی نگاه نکنیم. نزار در شعر زن و نگاه مدرن خلاصه میشود.
وی بیان کرد: نزار با ذهنیت کلاسیک فاصله دارد. همچنین نوشتههای نثری مهمی هم دارد. ولی اهمیت او به خاطر تغزل است. نزار قبانی فروغ است.
قبانی شاعری معترض بود
همچنین موسی بیدج که کتاب «بلقیس و عاشقانههای دیگر» قبانی را به فارسی برگردانده است اظهار کرد: نزار قبانی یکی از طلایهداران شعر معاصر عرب محسوب میشود. او ۷۵ سال عمر کرد و در این مدت طراح شیوه نوینی از شعر عرب بود که با قواعد موجود آن زمان همخوانی نداشت. برای همین گاهی اوقات از نظر بعضی طبقات اجتماع مترود میشد چراکه جامعه آن روز برای این حرفها آمادگی نداشت. البته جامعه امروز متفاوت است.
این مترجم زبان و ادبیات عرب ادامه داد: نزار قبانی اصرار کرد و با اصرارش سعی میکرد طرحی نو دراندازد و حرفی نو بیاورد و بتواند به جامعه معاصری که ابزارآلات مدرنیته وارد سرزمین شده بود اما هنوز فرهنگ سنتی بود خدمت کند. نزار میگفت تعادلی باید ایجاد شود نه این که ما مدرن مدرن شویم مثل غربیها و نه سنتی سنتی شویم مثل سنتیها.
بیدج گفت: البته اینها استنباط من از کارهای نزار قبانی است. بر این اساس او به کار خودش ادامه داد و بخشی از جامعه عرب که زن است را از قید و بندهایی که عرف برایشان قرار داده بود رها کرد و سعی میکرد تابوی عرف را بشکند. برای همین او مخالفان و موافقان زیادی داشت.
او بیان کرد: شاعر نیز مثل همه انسانها کامل نیست. لذا میتواند زوایای مختلفی را در اندیشه خودش بپروراند. در شعرهای قبانی جاهایی میبینیم که زن جسم است ولی در بسیاری از جاها زن یک موجود صاحب اندیشه است؛ کسی که کمتر از شکل دیگر انسان نیست.
این مترجم ادبی توضیح داد: شعرهای قبانی در بسیاری از مواقع دو نگاه را منتقل میکند. گاهی در شعر او زن را به عنوان نوعی الگو نادر است ارایه کرده و توجه نه به زیبایی سیرت بلکه به زیبایی صورت داشته است.
وی ادامه داد: شکی نیست که قبانی بسیار موثر واقع شده است و یکی از پرخوانندهترین شاعران امروز عرب است که در کشور ما بسیار مورد توجه قرار گرفته است. قبانی ۵۰ کتاب منتشر کرده که این ۵۰ کتاب را میتوان تقسیم بر ۲ کرد. یعنی ۲۵ کتاب عاشقانه و ۲۵ کتاب سیاسی و اجتماعی.
بیدج خاطرنشان کرد: بسیاری از شعرهای قبانی شعر مقاومت محسوب میشوند. «سمفونی پنجم جنوب» کتابی است که آن را برای مقاومت جنوب لبنان سروده است و یکی از مشهورترین منظومههای شعری قبانی است.
او گفت: قبانی در دهه ۵۰ میلادی که دیپلمات نیز بود شعری میگوید که وزارت خارجه او را کنار میگذارد و حتی به پارلمان سوریه هم کشیده میشود و او را به خاطر شعر علیه کژتابیهای نظام حاکم آن جا محاکمه میکنند.
بیدج با بیان این که نزار بسیار شاعر برجسته و معترضی بود گفت: شکست نظامهای عربی از اسراییل را خیلیها گردن قبانی انداختند و گفتند نزار قبانی با شعر عاشقانه گفتن ملت عرب را به خواب برده است و ما از رژیم صهیونیستی شکست خوردیم. البته اینها همه بهانه بود.
وی گفت: شعر قبانی در گسترههای کلان عرب نیز بوده است به طوری که وقتی یکی از شعرهای قبانی در هفتهنامههای مشهور چاپ شده بود آن را به مصر راه ندادند.
او بیان کرد: نزار در کشور ما خوب معرفی شد اما درباره او بد عمل شد. بسیاری از کتابهای ترجمه شده او ارزش خواندن ندارد چراکه مشکل بسیاری دارند و کسانی که نه زبان و نه حس شعری قبانی را میدانستند دست به ترجمه آثار او زدند. اما از آن جایی که کار قبانی گل کرده است اقبال زیادی به آثار او نشان داده میشود. لذا اصلا به درست و ادا شدن حق کلام قبانی توجه نمیشود.
یک مترجم دیگر زبان و ادبیات عرب هم گفت: نزار قبانی، شاعر زن و آزادی، شاعر محبوب جهان معروفتر از آن است که بخواهیم دربارهاش سخن بگوییم. اما شاعرانی هستند که در حافظه تاریخی ملتها باقی میمانند. مردم آنان را دوست دارند و به آنان عشق میورزند. این عشق و دوستی ریشه در فطرت بشری دارد.
نزار قبانی بر شعـر معاصـر عرب تاثیری نداشت
حمزه کوتی افزود: نزار قبانی علاوه بر این که اندیشههای دگراندیشی داشت و به گفته خود از شعر نفس میکشید حس زیباییشناسی مشترک میان بشریت را در شعرش وارد کرد.
به گفته کوتی: نخستین مجموعه شعر قبانی با نام «به من گفت زن گندم گون» با اعتراض رادیکالیسم حاکم بر جهان عرب رودررو شد. نسخههای این مجموعه شعر در مصر به آتش سپرده شد اما نزار قبانی دست از کار و اعتراض به ستم و نگاه فئودالیستی به زن برنداشت و به نوشتن شعر پیرامون زن و عدم حضور او در جریانهای اجتماعی و فرهنگی عربی ادامه داد.
این شاعر خاطرنشان کرد: مجموعه شعرهای قبانی یکی پس از دیگری با خوانندگان میلیونی روبهرو شد و در جهان بازتاب فراوانی داشت. پایاننامههای دانشگاهی زیادی درباره شعرش در دانشگاههای عربی نوشته شد. خوانندگان بزرگ و مطرح عرب از شعرهایش خواندند و به عنوان سفیر عشق و سخنگوی زن چنان محبوبیتی پیدا کرد که نصیب کمتر شاعری شد.
وی ادامه داد: در دهه ۴۰ شمسی دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی برای نخستین بار نزار قبانی را به خواننده ایرانی معرفی کرد. ترجمه شفیعی کدکنی و معرفی این شاعر در کتاب «شعر معاصـر عرب» بازتاب زیادی داشت. علاوه بر خوانندگان عام، شاعران جوان ایران به شعر نزار قبانی گوشه چشمی داشتهاند و میتوان رد پای نزار قبانی را در شعر طیفی از شاعران جوان دید.
کوتی تصریح کرد: نزار قبانی علاوه بر این که شاعر مطرحی در ایران است و مترجمان شناخته شدهای از قبیل دکتر عبدالحسین فرزاد، موسی بیدج، موسی اسوار و رضا عامری و دیگر مترجمان ناشناختهای به ترجمه آثارش پرداختند اما طمع، گرسنگی و بیسوادی شگفتانگیز برخی ناشران و نادیده گرفتن دیگر شاعران عربی که به فارسی ترجمه شدهاند، در حضور نزار قبانی به عنوان شاعری بیهمتا در فضای ادبی ایران بیتاثیـر نیست اما ترجمههای بد و خوانشهای دور از ذهن و غیر قابل هضم از شعر نزار قبانی را از نظر نباید دور نگه داشت که زحمات مترجمان امانتداری چون بیدج، اسوار، فرزاد و عامری را به حاشیه سوق داد. بماند که از دکتر شفیعی کدکنی ذکری به میان نمیآید و نسل جدید از ترجمه این شاعر بزرگ و همتی که در معرفی نزار قبانی کرد بیاطلاع است.
این مترجم ادبی تاکید کرد: همکاری مترجم بیاطلاع، ناشـر سودجو و فروش کارهای نزار قبانی که دیگـر در جهان عرب هم اهمیت خود را از دست داده علاوه بر این که تصویری ناتمام از شعر نزار قبانی ارایه داده ذوق ادبی مخاطبان ایرانی را نیز در تنگنا قرار داده است؛ به گونهای که دیگـر شاعران به رغم دیدگاههای متفاوتشان در شعـر مدرن نادیده گرفته شدهاند.
کوتی گفت: بیگانگی خوانندگان و به خصوص شاعران ایرانی از شعر عرب به رغم ترجمههایی که صورت گرفته به خاطر این است نزار ابعاد حساس در روابط زن و مرد را در شعر خود مطرح کرده است. هر چند باید گفت هنوز هم نزار قبانی آن گونه که باید معرفی و بسیاری از اشعارش به فارسی ترجمه نشدهاند. اکثر مترجمان با جهل و بیاطلاعی و اشراف نداشتن بر زبان عربی به سمت شعرهای نزار قبانی رفتهاند. حتی آن شعرهایی که قبانی از زبان زن سروده است خواننده فارسی زبان را به اشتباه میاندازد که گوینده کیست؛ نزار قبانی یا زنی که قبانی در قالب او رخنه کرده است؟
مترجم «نامه نزار قبانی به لامع الحر» معتقد است: از نزار قبانی چهرهای نشان داده شده که تنها به ستم تاریخی که بر زن رفته پرداخته است اما واقعیت را باید پذیرفت که وی در اکثـر مجموعه شعرهایش زن را محکوم میکند، به او فخـر میفروشد، زیبایی زنانه را زیر سوال میبرد و به او به عنوان موضوع و ابزاری برای سرودن شعـر نگریسته است.
وی افزود: نزار قبانی در شعرهای سیاسیاش به ملتهای عرب اهانت میکرد اما اگـر دقیقتر به مساله نگاه کنیم، میبینیم که دوستی و روابط حسنه او با سران عرب در سرکوبی ملتهای بدبخت عرب بیتاثیـر نبود. کدام شاعـر متعهدی در جهان یافت میشود که ضد ملت خود سخن گفته و به سود دیکتاتورهای سرکوبگر شعـر سروده باشد؟
کوتی بیان کرد: دشمنی نزار قبانی با عبدالوهاب البیاتی، شاعر مردمی عراق، ریشه در همین مساله دارد. ناسزاها و اهانتهایی که به البیاتی میکرد تفاوت دیدگاههای سیاسی این دو شاعـر را نشان میدهد.
او خاطرنشان کرد: یک سال از پایان جنگ ایران و عراق نگذشته بود که در شعری میسراید اکنون وقت عروسی ما فرارسیده است و باید جشن بگیریم. این شعر خشم شاعران و روشنفکـران عرب را برانگیخت و به او اعتراض کردند که این حرف را بر چه اساسی گفته است. جنگ و کشتار و آوارگی میلیونها انسان چه جشن و سروری در پی دارد؟
این مترجم زبان و ادبیات عرب گفت: از دیدگاهی دیگـر میتوان به نزار قبانی نگریست. شکی نیست که قبانی بر جریانهای اجتماعی تاثیرگذار بود و فضای اجتماعی در جهان عرب با زمان قبل و پس از تولد نزار قبانی فرق کرده است اما باید اذعان کرد که نزار قبانی در شعر عرب جریانساز نبود و اگر تاثیری گذاشته تنها در نگرش به روابط زن و مرد و مسایل اجتماعی است که البته تاثـیر کمی نیست.
وی تصریح کرد: نزار قبانی بر شعـر معاصـر عرب تاثیری نداشت. حتی در کتاب «داستان من و شعر» به ترجمه فارسی دکتر غلامحسین یوسفی و دکتر یوسف حسین بکار که در آن خاطرات خود را نوشته تعاریفی که از شعر ارایه داده علمی و تئوریک نیست بلکه بیشتر روابط روحی و ذوقی خود را با شعر مطرح کرده است.
کوتی اظهار داشت: این شاعر معروف عرب بعد از این که از کار سیاست بازنشسته شد در بیروت بنگاه انتشاراتی به نام خود تاسیس کرد و مجموعه شعرهایش را به صورت جیبی انتشار داد. قبانی در بیروت فرصت بیشتری برای تولید شعر پیدا کرد به گونهای که از کسانی که از آثارش افست تهیه میکردند و به فروش میرساندند شکایت میکرد. تولید روزافزون شعر و فـروش میلیونی مجموعه شعرهای کوچک و جیبی این شاعر ثروتمند را به تولیدگری بیاندیشه تبدیل کرد. او بر حساسترین نقطه دست گذاشته است که همانا روابط دختران و پسران نوبالغ است. نزار قبانی در معلومات خود تجدید نظر نمیکرد، کتابخانهای شخصی نداشت و اهل مطالعه نبود. او تنها به یگانه اندیشه جنجال برانگیزش دل بسته بود و به همین خاطـر نتوانست در شعر عرب جریانی ایجاد کند.
او بیان کرد: با این همه تاثیـر نزار قبانی را بر موسیقی معاصـر و بر مخاطبان نباید از نظر دور نگه داشت. شعـر “قارئه الفنجان” (زن فالگیر) او با صدای ماندگار عبدالحلیم حافظ (بلبل ترانه عرب) را همه دوست دارند. من با شعرهای نزار قبانی زیستم و حس زیباییشناسی او را میستایم.
- ۹۴/۱۲/۱۱